و تو آن شعر محالی که هنوز با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام چشم بگشای و مرا باز صدا کن ای عشق که من از لهجه ی چشمان تو شاعر بشوم و تو را سطر به سطر و تو را بیت به بیت و تو را عشق به عشق. شاید اینبار تو را پیش تو با مرگ خود آغاز کنم حمید مصدق
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت