بوم رویا



از وقتی تو را دیده غیر از صدای عشق نشنیده آواز بلندی از جنس رهایی که هیچگاه در پرده ی تنگ شنوایی نمی گنجد هر آن تصویری که از قلموی نقل بر دیباچه ی عقل از بهشت وجود دارد را در نگاهِ زیبای تو دیده طبیبِ دل بیمارم ! بگذار فاش بگویم که دلم از وقتی صدای عشق را شنیده بهشتِ دوست داشتن را در چشمهای زیبای تو دیده بهرام باعزت
و تو آن شعر محالی که هنوز با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام چشم بگشای و مرا باز صدا کن ای عشق که من از لهجه ی چشمان تو شاعر بشوم و تو را سطر به سطر و تو را بیت به بیت و تو را عشق به عشق. شاید اینبار تو را پیش تو با مرگ خود آغاز کنم حمید مصدق

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آرمان نیکجو تازه ها فصل خزان دانلود مقاله و پایان نامه رایگان سنگ صبور ماثرآثار دنیای کامپیوتر استان چهارمحال و بختیاری کیان تسمه پرینت و فتوکپی ارزان اطلس